به گزارش همشهری آنلاین، بهاره افشاری از بازیگران سینما و تلویزیون است که چند سال اخیر تلاش کرده است تا مسیر کاری خود را تغییر دهد. کارگردانی مستند «سریک» آخرین فعالیت جدی او در سینما به شمار میآید. افشاری از سال ۹۲حضور در تئاتر را نیز تجربه کرد و نمایش «احتمالات» چندمین کاری است که بهعنوان بازیگر در آن حضور دارد. این بازیگر در نمایش احتمالات ایفاگر نقش آغامحمدخان قاجار است و وجههای متفاوت از این شخصیت تاریخی به نمایش میگذارد. به بهانه اجرای نمایش احتمالات در سالن چهارسوی مجموعه تئاترشهر، درباره تغییر مسیری که بهاره افشاری در روند کاری خود سپری کرده و چالشهای بازی در این نمایش با او به گفتوگو پرداختهایم.
فعالیت حرفهای شما از کار با محمد شیروانی آغاز شد و با بازی در سریالهای تلویزیونی ادامه داشت و به تجربه کارگردانی در سینمای مستند میرسد. اکنون نیز چندمین نمایشی است که بهعنوان بازیگر در تئاتر حضور پیدا کردهاید. درباره مسیر طی شده خود در این سالها، توضیح میدهید؟
از ۱۵ سالگی تئاتر خواندم. یعنی خاستگاه اولم و جایی که همیشه علاقهمند بودم بیشتر از مدیومهای دیگر در آن دیده شوم، تئاتر بوده است. به همین دلیل مدرک دیپلم من تئاتر است. شاید ندانید ولی من در ۱۵ سالگی نمایش «کلفتها» اثر ژانژنه را به اجرا بردم و از همان زمان به تئاتر علاقهمند بودم. ولی وقتی که درگیر کار تصویر شدم، دیگر هیچوقت این فرصت پیش نیامد که خیلی خوب و آنطور که دوست دارم در تئاتر کار کنم. آن سالهایی که کار تصویر انجام میدادم، تئاتر این ابهت و قدرت کنونی را نداشت و توسط مخاطبان زیادی دیده نمیشد. به همین دلیل شاید خیلی بودن در آن ارزش نبود. ولی به مرور و طی یک دهه اخیر مخاطبان بسیاری به سمت آن جذب شدند. در واقع متوجه شدند که تئاتر به نسبت تصویر، هنر اصیلتر و درستتری است. برای من هم همین اتفاق افتاد. بهصورتی که در این سالها مرتب سعی کردم تجربه کنم و به همان جایی که از اول دوست داشتم بیایم. یکسری تجربه هم کردم که دو مورد آنها کاملا ناموفق بود و من را از این فرم زده کرد. بهتازگی هم یک تجربه دیگر داشتم که استقبال خیلی خوب از آن، آن اتفاقی که من دلم میخواست بهعنوان بازیگر برایم ایجاد شود، رخ نداد. اما اکنون از تجربه نمایش احتمالات رضایت دارم.
حضور در نمایش احتمالات چگونه اتفاق افتاد؟
از ابتدا نمیدانستم که قرار است تا این اندازه متفاوت ظاهر شویم. در واقع ۳سال پیش که تازه همکاری من و علی شمس در مستند سریک به پایان رسید، به من پیشنهاد بازی در نمایش را داد؛ گفتم چراکه نه. در واقع اینطور فکر کردم که دوباره با هم یک کار دیگر را تجربه میکنیم. ولی از زمانی که تمرینها شروع شد، اتفاق دیگری رخ داد. بهنظرم کارگردان توانسته یک اتفاق نامهم را برای شما مهم کند. بهصورتی که اینقدر آن چیز برای شما مهم میشود که دیگر هیچچیز در جهان را به اندازه آن کاری که بهعنوان بازیگر در حال انجامش هستید نمیبینید. شاید هم در زمان و مکان درست به من برخورد کرده و من پر از انگیزه برای انجام کاری بودم که با همه کارهای زندگیام متفاوت باشد.
پروسه تمرینها چطور بود؟ با چه چالشهایی مواجه بودید؟
تمرینهای این نمایش مرا تبدیل به موجودی کرد که بتوانم یک سال کار تصویر را بهطور کامل کنار بگذارم. شاید کارگردان نمایش فکر کند که لطف کردهام ولی در واقع با این کار مانند یک دانشگاه برخورد کردم. فکر کردم که جایی رفتهام و در حال خواندن درسی هستم تا چیزهای جدیدی را در بازیگری بهخودم اضافه کنم. در نهایت هم قرار است با یک شکل و قواره دیگری شروع کنم.
کارگردانهای تئاتر در مقایسه با سینما افراد سختگیرتری هستند. آیا این سختگیری از سوی کارگردان در همکاری با شما هم اتفاق افتاد؟
اگر زمانی که بهخاطر کرونا و نبودن کارگردان در ایران را حساب نکنیم، بهطور مستمر یک سال و چندماهی را برای این نمایش تمرین کردیم. من در تمام این مدت تازه چند روز پیش به کارگردان گلایه کردم و گفتم که حداقل فشار را از روی من تنها بردار. البته متوجهم، بهدلیل اینکه شاید من از تصویر آمده بودم و در کارهایی حضور داشتم که با سلیقه او جور نبود، مرتب سعی میکرد که من را وارد آن جهان کند و بگوید که هرکاری که تا الان انجام دادی را فراموش کن، چون این کار متفاوت از آنهاست. واقعا هم این اتفاق افتاد.
آیا بازیگری در تئاتر را ادامه میدهید؟ میتوان انتظار داشت که به سمت کارگردانی تئاتر هم گرایش پیدا کنید؟
خیلی قطعی میگویم که هرگز کارگردانی تئاتر را تجربه نخواهم کرد. به این خاطر که هرقدر شما در فیلمسازی احتیاج به علم دارید، در تئاتر باید آن را ضربدر میلیون کنید. البته اگر بخواهید یک کار استاندارد بیرون دهید. تجربه بازیگری تئاتر را حتما انجام خواهم داد. شاید دلم بخواهد که سالی یک کار با همین قد و قواره و به همین شکل متفاوت داشته باشم ولی اتفاقی در احتمالات برایم رقم خورده که موجب شده تا سختگیرتر به ماجرا نگاه کنم. در واقع اگر قرار باشد که برای یک نقش معمولی این میزان زمانی که برای این نمایش گذاشتم را بگذارم، شاید ترجیح بدهم این وقت را در تصویر خرج کنم. برای اینکه امروز تئاتر برایم خیلی جای مهمتر و مقدستری از تصویر است. باتوجه به این حجم از زجری که در این یک سال بر من و گروه گذشت، فکر میکنم تمام گروه باید راجعبه بازیگری در این کار صحبت کنند.
تقریباً همه بازیگران در این اثر دو، سه نقش بازی کردند. نحوه هدایت کارگردان و مواجههاش با شما و بازیگران دیگر به چه صورت بود؟
یکی از دوستانم در روزهای ابتدایی شروع اجرا، نمایش را دید و بعد گفت که باورم نمیشود با اینکه نسبت به ادبیات اشراف دارم، بسیاری از بخشهای نمایش را متوجه نشدم و باید دوباره ببینم تا تازه متن را متوجه شوم. به او گفتم اینکه چیزی نیست، دوماه و نیم طول کشید تا ما بتوانیم از روی متن کامل و بدون تپق بخوانیم. در این نمایش، درد را تبدیل به کلمه کرده و به خورد بازیگرش داده است. بنابراین شما وقتی متوجه متن میشوید، با همه وجود خود آن را روی صحنه میآورید. به همین دلیل است که بعد از اجرا مخاطب میپرسد که چطور بازیگر با این متن سخت که پر از کلمات عجیب و غریب است کنار آمده و حتی یک تپق نمیزند؟ دلیل این اتفاق همان یک سال زندگی است که ما در تمرینهای این اثر داشتیم.
در صحنهای که در ابتدای آن بهاحتمال جعل تاریخ اشاره شده است، ایفاگر نقش آغامحمدخان قاجار هستید و تصویری متفاوت از آن چیزی که ما نسبت به این شخصیت میدانیم، ارائه میکنید. تا چه اندازه نیاز بود که شما بهعنوان بازیگر شخصیت آغامحمدخان را بشناسید؟
روز اول اصلا فکر نمیکردم که قرار است جز نقش آغا محمدخان، ۲نقش دیگر را هم در نمایش بازی کنم. حتی در اوایل تمرین هم تمرکزم تنها روی نقش آغامحمدخان بود. اما از یک جایی به بعد ۲ نقش دیگر را هم شروع کردیم. شخصا خیلی دانش و اشرافی به تاریخ ندارم. چراکه تاریخ جز علاقهمندیهایم نیست. اما در مورد شخص آغامحمدخان، خیلی سال پیش کتاب خواجه تاجدار را خوانده بودم و برای این نمایش تصمیم گرفتم آن را دوباره مرور کنم. ولی اطلاعات کلی که وجود داشت این بود که قرار بود چیزی را بازی کنیم که دقیقا نقطه مقابل آغامحمدخان در تاریخ است.
در نتیجه اگر اطلاعات تاریخی هم درباره آغامحمدخان پیدا میکردم، در این کار خاص به دردم نمیخورد و کمکی به من نمیکرد. بیشتر اطلاعاتی بود که کارگردان باید به من میداد. در واقع فرم اجرای من برای کارگردان مهمتر از شخصیت بود.
شکل پارودی که ما از این شخصیت میبینیم، چطور شکل گرفت؟
در روزهای ابتدایی تمرین، قرار بود هرکس بهصورت جداگانه مهمترین نقش خود را اتود کند. من وقتی برای شخصیت آغامحمدخان به صحنه آمدم، هیچ کاری برای ارائه نداشتم. نه بدن، نه بیان و نه حتی پیشنهاد اینکه چه کاری باید برای این نقش انجام دهیم. پروسه اینکه من به بدن و بیان یک بازیگر تئاتر برسم، یک بازه زمانی ۹ ماهه بود. در واقع یک روز در تمرینها بهخودم آمدم و به فرزین محدث گفتم که من کی این نقش را ساختم؟ یک روز از خواب بیدار شدم و فکر کردم که ما کی این نمایش را ساختیم؟ از اشاره انگشتهای دست تا اینکه صدا از کجا بیاید و چطور گفته شود؛ از بالا و پایین تن صدا تا چگونگی رقص کلمات که آموختم.
دوری شما از سینما بهدلیل حواشی امروز آن است؟ بعضا دیدیم بهخاطر ورود پولهای مشکوک از طریق آدمها و ارگانهای خاص به فیلمها، پای بازیگران نیز به وسط کشیده شده و آنها هم مورد مواخذه قرار گرفتند؟
خوشحالم که این ماجرا درباره من مشهود است. به این خاطر که آدم وقتی خودش درگیر ماجرایی میشود، فکر میکند که شاید بقیه از بیرون متوجه آن نیستند و نمیدانند که شما چقدر با سختی در حال تغییر مسیر خود هستید. ممکن است که در این چند وقت کارهایی به من پیشنهاد شده باشد که به دلایلی علاقهمندی شخصیام نبوده که در آنها بازی کنم. ولی واقعیت اینکه خیلی به حواشی موجود فکر نمیکنم. بهعنوان مثال اگر سرمایهگذاری با پولی بهاصطلاح کثیف به پروژهای میآید، من بهعنوان بازیگر مسئول آن نیستم. در این ماجرا شاید کارگردان خیلی بیشتر تأثیرگذار باشد. به این خاطر که شاید من زمانی متوجه موضوع شوم که کار بیرون آمده و پخش شده است. روند کار ما بهصورتی نیست که من به دفتری بروم و بگویم که خب اینقدر دستمزد میگیرم ولی ببخشید شما شغلتان چیست و این پول را از کجا آوردهاید؟
نظر شما